تردیدی نیست که امریکا میخواهد بعد از تقریبا دو دهه، به طولانیترین جنگ تاریخ این کشور در افغانستان نقطه پایان بگذارد. ۷۵ میلیون شهروند امریکایی که در انتخابات گذشته به دونالد ترامپ رای دادند و بسیاری از حامیان جو بایدن، رییسجمهور جدید امریکا، هم خواهان پایان جنگ هستند؛ چرا که دیگر در این جنگ سودی نمیبینند.
دموکراتها نیز مایلند از هزینه جنگ بکاهند و این منابع را در برنامههای رفاه عامه در داخل کشور مصرف کنند. از سوی دیگر، جو بایدن که رهبریت امریکا را به دست گرفته است؛ خود نیز از سال ۲۰۱۰ به این طرف که معاون باراک اوباما، رییسجمهور پیشین امریکا بود؛ عقیده چندانی به ادامه جنگ افغانستان نداشت و با بازگشت نیروهای امریکایی به خانه موافق بود.
از این رو، پایان بخشیدن به حضور سربازان امریکایی در افغانستان، تصمیمی فراجناحی است و طبیعی است که برای انجام این ماموریت، دولت جدید امریکا، زلمی خلیلزاد جمهوریخواه را در سمت خود بهعنوان نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان باقی گذارد.
این امر در امریکا رایج است که بعضی جمهوریخواهان در حکومتهای دموکرات و برعکس، اجرای وظیفه کنند. جو بایدن با نگهداشتن زلمی خلیلزاد، به جمهوریخواهان در کنگره پیامی مثبت میرساند. آقای خلیلزاد، مولف قرارداد صلح دوحه است که امریکا در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ با طالبان امضا کرد. حفظ خلیلزاد در مقام خود، به این معنی است که امریکا مایل نیست موافقتنامه صلح دوحه را لغو کند؛ هرچند تیم تازهوارد در کاخ سفید مایل است از این که طالبان از القاعده فاصله گرفته و تهدیدی به امنیت ملی امریکا نیست، اطمینان بیشتری پیدا کند. در واقع طالبان در این ۱۱ ماه هیچ حملهای به سربازان امریکایی در افغانستان انجام نداده اند.
از سوی دیگر؛ واشنگتن از طالبان خواسته است تا با حکومت کابل و دیگر جناحهای افغانستانی ذینفع مذاکره کند. «دیگر جناحها» به این معنی است که امریکا معتقد است حکومت کابل بر اوضاع سیاسی این کشور کاملا مسلط نیست. به همین دلیل، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا در تماس تلفونی با حمدالله محب، همتای افغانستانی خود، تاکید کرد که طالبان باید با حکومت کابل و دیگر جناحهای ذینفع مذاکره کنند.
کابل هرچند از بازنگری قرارداد صلح دوحه استقبال کرده، اما انتظار نمیرود تغییرات زیادی در متن این قرارداد وارد شود. امریکا فقط میکوشد بر طالبان فشار آورد تا مذاکرات صلح میان افغانستانی را ادامه بدهند، خشونتها را کم کنند و موازین حقوق بشری را در ارتباط با اقلیتهای افغانستان، با توجه به استندردهای بینالمللی، مراعات کنند. در واقع چیزی که لازم است انجام شود، این است که طالبان در هر سه زمینه به مردم افغانستان تضمین دهند.
اما دشوار به نظر میرسد که گفتگوهای صلح به راحتی ادامه یابد. حتا اگر امریکا با طالبان بار دیگر توافق کند که خروج سربازانش را برای شش ماه دیگر و تا آخر سال ۲۰۲۱ به تعویق بیاندازد، باز هم زمان کافی که افغانستانی ها بتوانند باهم توافق کنند، فراهم نمیشود. امریکا سرانجام پس از خروج سربازان خود بیحوصله خواهد شد و ممکن است بر اثر فشار پاکستان و روسیه، پرونده افغانستان را به سازمان ملل متحد ارجاع دهد.
بر اساس این سناریو، که محتملترین و بهترین ارزیابی میشود، سازمان ملل متحد هم میتواند پس از یک سال، حکومت موقت یا انتقالی پیشنهاد دهد و بار دیگر مانند اوایل سال ۲۰۰۲ کنفرانسی همچون نشست بن برگزار شود و همه جناحها پشت میز مذاکره، اما این بار با حضور طالبان، که غایب نشست بن ۲۰۰۱ بودند، بر سر نقشهراه آینده گفتگو کنند.
اگر دولت افغانستان و سایر سیاسیون نتوانند بهزودی و در دوران حضور سربازان امریکایی با طالبان به نتیجه برسند؛ در آن زمان است که با ارجاع پرونده افغانستان به سازمان ملل متحد و نشست دیگر بن، طالبان خواستار بازبینی قانون اساسی و نظام جمهوریت خواهند شد. گام بعدی در این سناریو، برگزاری یک لویه جرگه با شرکت طالبان، احتمالا در سال ۲۰۲۳ است تا درباره رهبری و نوع نظام آینده این کشور تصمیم گرفته شود. این یک سناریوی خوب برای افغانستان خواهد بود. اما اگر تمام تلاشهای دیپلوماتیک نقش بر آب شوند، سناریوی بدتری نیز در پیش است که پیامد آن جنگ داخلی شدید خواهد بود.
ایندیپندنت
آریاتودی – سعیده آریانژاد/دیدگاه و تحلیل