مذاکرات با طالبان در چهارچوب برنامه گستردهتر ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، طرح شده است؛ اما به گمان بسیاری از ناظران، ترک افغانستان در حال حاضر میتواند دستاوردهای دو دهه گذشته در کشور را به خطر بیاندازد.
به گزارش بخش سیاست آریاتودی؛ بسیاری از کارشناسان امور بر این باورند که مذاکرات اخیر را بههیچوجه نمیتوان با واژه صلح، توصیف کرد. آنچه طالبان میخواهند تغییر موازنه قوا در افغانستان است، به شکلی که به آنان امکان داده شود تا بار دیگر به سوی قدرت بتازند.
به بیان آنها؛ طالبان، دنیای امروز را دشمن اسلام “تعریف شده از نظر” خود میدانند و همچنان در اندیشه قرار دادن «امارت» اسلامی به جای نظام «جمهوری» هستند.
طالبان حاضر نیستند قانون اساسی کنونی افغانستان را بپذیرند؛ اقدامی که به معنای تسلیم سیاستی بیقید و شرط خواهد بود.
در این بین؛ خواست هر دو طرف، یعنی دولت افغانستان و طالبان، برای نوعی استراتیژی پیشگیرانه است. دولت افغانستان خواستار خلع سلاح کامل طالبان است. اقدامی که به معنای پایان کار طالبان خواهد بود.
اما خواسته ای که طالبان دارند، آزادی بیقید و شرط هزاران طالب زندانی است. پذیرفتن این خواست نیز آسان نیست. رها کردن هزاران طالب جنگدیده و سرشار از کینه، میتواند کل طالبان را بهسوی مواضعی شدیدتر سوق دهد.
طالبان خواستار پیش شرط دیگری نیز هستند. آنها توقع دارند که والیان و ولسوالان مناطقی که آن حضور دارند، با نظر طالبان، انتخاب و منصوب شوند.
بیش از دو دهه پیش؛ نصیرالله خان بابر، وزیر داخله وقت پاکستان، با غرور میگفت که “طالبان بچههای ما هستند”. بدون حمایت نظامی پاکستان، از جمله حضور هزاران جنگجوی پشتون پاکستانی، همراه با کمکهای سخاوتمندانه چند کشور عرب، ممکن نبود طالبان بتوانند در افغانستانِ پساکمونیسم به قدرت برسند.
بدینسان اگر ترامپ خواستار راهحلی پایدار در افغانستان است، میبایستی پاکستان را تشویق کند که سیاست ماجراجویانه در افغانستان را مورد تجدیدنظر قرار دهد.
در بیست سال گذشته افغانستان شاهد تغییرات و دستاوردهایی بوده است که هیچ نیرویی نمیتواند نادیده بگیرد. با این حال؛ این تصور که طالبان، حتا اگر به قدرت انحصاری برسند، خواهند توانست برنامه ارتجاعی و بیدادگرانه خود را از سر گیرند، تصوری است باطل.
بدینسان هرگونه پایان این ماموریت باید با نظر آمر اولیه، یعنی سازمان ملل صورت گیرد. اگر امریکا از این ماموریت کنار بکشد، دیگر اعضای «ناتو» نیز از افغانستان خارج خواهند شد. بدینسان خلایی ایجاد خواهد شد که دیگر بازیگران کوچک و بزرگ، می کوشند تا آن را پر کنند.
به یقین بسیاری از کارشناسان امور بین الملل؛ خروج امریکا از افغانستان در حال حاضر یک خطای استراتیژیک است. ماموریت بازسازی افغانستان، بهصورت یک عضو مسوول خانواده بینالمللی، هنوز کامل نشده است.
افغانستان امروز بههیچوجه، نمونهای درخشان از ملتسازی نیست. تنشهای درونی، فساد گسترده و ندانمکاریهای آشکار در دستگاههای حکومتی انکارناپذیرند. با این حال؛ همین افغانستان پر عیب و نقص، پتانسیل لازم برای بهتر شدن را دارد و از هر زاویه که به آن بنگریم، بهتر از آنی است که طالبان عرضه میکنند. رها کردن افغانستان در این زمان، هم غیرعاقلانه است و هم ناعادلانه.
منبع: ایندیپندنت فارسی
آریاتودی – بخش دیدگاه و تحلیل